بودنت را هرشب در خلوت دلم
همراه با آرزوهای زیبایم با تو جشن می گیرم
ای الهه ی مهربانی و محبت
نداشتنت برای لحظه ایی کوتاه دلتنگی می آورد
یا حضورت یا صدایت به دل آشوب زده ام تسلی می بخشد
دلم آغوشت را هر لحظه فریاد می زند
آغوشی که دستان پر عشقت بدورم حلقه کند
و سخت به خود بفشارد
آغوشی که بودنت را هرلحظه حس کنم
آغوشی که زمان و مکان در آن متوقف شود
تا تمام دلتنگی هایم را برات بازگو کنم
یک دل سیر به چشمان زیبایت نگاه کنم
داشتنت منتی است که خدا بر دل من نهاده است
حضورت در کنارم آرامشی دارد
که فقط ماهیگیر طوفان زده می داند
که اینک به اسکله آرامش و سکون لنگر انداخته
بودنت در کنارم آرامش،نگاهت به من امید به فردا،
و دستان پر مهرت در دستانم امنیت خاطر
و خندهایت بر روی من شادی و نشاط در دلم بوجود می آورد
ای بهترین گل زیبای باغ زندگیم
بودنت در کنارم غبطه ی تمامی حسودان را بدنبال دارد.
می ترسم حسودان روزی چشم زخمشان
آرامش درونمان را به تلاطم وا دارد.
ولی هربار که حست می کنم.
و خنده ها و صدایت را می شنوم
طلسم های اهریمنی حسودان را باطل می کند.
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1