عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به وبلاگ من خوش آمدید

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تنهاترین تنهاها و آدرس loverose.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 1106
:: کل نظرات : 37

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 157
:: باردید دیروز : 541
:: بازدید هفته : 809
:: بازدید ماه : 2682
:: بازدید سال : 71271
:: بازدید کلی : 229492

RSS

Powered By
loxblog.Com

روح . چن . جن . ارواح . شیطان . خدا . ترسناک

پنج شنبه 18 تير 1394 ساعت 22:49 | بازدید : 371 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )



يزيد، مجرم اصلي در فاجعه خونبار كربلا بود، تنها سه سال پس از اين فاجعه در 38 سالگي با ننگ‌آميزترين مرگ‌ها از دنيا رفت و با مرگش، حكومت ننگين خاندان ابوسفيان نيز پايان يافت.
تاريخ اسلام از قاتلان امام حسين (ع) به عنوان شقي‌ترين و بي‌رحم‌ترين افراد ياد مي‌كند. افرادي كه به طمع درهم و دينار و در بالاترين حالت، حكومت ري و قباي حكمراني بر گروه مردمان، خون فرزند رسول گرامي اسلام (ص) را كه به خون خدا «ثارالله» تعبير شده است، ريختند.

« مَيسون »، مادر یزید ( دختر بجدل كلبي )، زنى ناشایست بود که طبق گواهى بسیارى از منابع تاریخى از راه نامشروع یزید را (در سال 25 يا 26 هجري، متولد شد و در 14 یا 15 ربیع الاول سال 64 هجري به هلاكت رسيد) به دنیا آورد؛ 
گرچه معروف آن است که معاویه پدر یزید است. پس از آن‏که معاویه از میسون جدا شد و یزید را به طایفه میسون فرستاد، افزون بر اخلاق ظاهرى بادیه نشین و صحراگزینى، در یزید خصوصیاتی چون علاقه به شکار، اسب سوارى، تربیت حیوانات و بازى با سگ و میمون، شراب‏خوارى، رقص، سگ‏بازى و خوش‏گذرانى جزء طبیعت وجودى وى در آمد.


علاقه چشم‏گیر یزید به شعر و شعرسرایى و توصیف مى، مى‏گسارى و معشوقه در اشعار او بیانگر روحیه‏ اى به دور از سیاست و حکومت است. او از شجاعت، دلاورى و رزم‏هاى مشهور قبیله‏اى بهره‏ اى نداشت و از ویژگى‌هاى گذشتگان خود همچون «عتبه» و «ولید» و یا عموى خود «شیبه» به کلّى دور بود؛ اما از نظر عیّاشى، خوش‏گذرانى، لهو و لعب شیفتگى خاصّى از خود نشان مى‏داد.


علامه حلی در صفحه 95 از «منهاج الکرامه» درباره یزید اینگونه می نویسد: 

«مردم در دریاى خون شناور بودند به طوری که خون به قبر رسول خدا(ص) رسیده، روضه و مسجد پر از خون شده بود. بعد از آن به دستور یزید در شهر مکّه منجنیق‌ها نصب کرده کعبه را آتش زده و ویران کردند. 

در كتاب «الفتوح» درباره رفتار سپاه يزيد با مردم مدينه و يورششان به مكه به فرماندهي حُصين بن نُمَير و سنگباران كردن كعبه با منجنيق، آمده است.

در حالى که رسول خدا فرموده بود: 

«قاتل حسین در تابوتى از آتش بوده و نصف عذاب اهل دنیا را مى‌چشد، به طوری که دست و پایش را به زنجیرهاى آهنین بسته او را با سر میان آتش می افکنند».




در نحوه مرگ یزید چند روایت متفاوت وجود دارد:
روایت اول - سیدبن طاووس در لهوف می گوید:
یزید روزی با اصحابش به قصد شکار به صحرا رفت. به اندازه دو یا سه روز از شهر شام دور شد، ناگاه آهویی ظاهر شد یزید به اصحابش گفت: خودم به تنهایی در صید این آهو اقدام می‌کنم کسی با من نیاید. آهو او را از این وادی به وادی دیگر می‌برد. نوکرانش هر چه در پی او گشتند اثری نیافتند.یزید در صحرا به صحرانشینی برخورد کرد که از چاه آب می‌کشید. مقداری آب به یزید داد ولی بر او تعظیم و سلامی نکرد.

 
یزید گفت: اگر بدانی که من کیستم بیشتر من را احترام می‌کنی! آن اعرابی گفت ای برادر تو کیستی؟ گفت: من امیرالمومنین یزید پسر معاویه هستم. اعرابی گفت: سوگند به خدا، تو قاتل حسین بن علی(علیهماالسلام) هستی ای دشمن خدا و رسول خدا.اعرابی خشمگین شد و شمشیر یزید را گرفت كه بر سر یزید بزند، اما شمشیر به سر اسب خورد، اسب در اثر شدت ضربه فرار کرد و یزید از پشت اسب آویزان شد. اسب سرعت می‌گرفت و یزید را بر زمین می‌کشید، آنقدر او را بر زمین کشید که او قطعه قطعه شد. اصحاب یزید در پی او آمدند، اثری از او نیافتند، تا این که به اسب او رسیدند فقط ساق پای یزید روی رکاب آویزان بود.

  
روایت دوم - شيخ صدوق ميفرمايد: يزيد شب با حال مستي خوابيد و صبح مرده او را يافتند در حالي که بدن او تغيير کرده،مثل آنکه قير ماليده باشند.بدن نحسش را در باب الصغير دمشق دفن کردند.

 
 روایت سوم - هبي از محمد بن احمد بن مسمع نقل مي‏کند که گفت: يزيد مست کرد و بلند شد که بر قصد. اما با سر بر زمين خورد که سرش شکافت و مغزش آشکار شد.


بلاذري در انساب الاشراف مي‏نويسد: پيري از شاميان به من گفت: علت مرگ يزيد اين بود که او در حالت مستي بوزينه ‏اش را بر الاغ سوار کرد. سپس به دنبال او آن گونه دويد که گردنش شکست، يا چيزي در درونش [ احتمالا زهره اش] پاره گرديد.

  
روایت چهارم - در "الکامل فی التاریخ" آمده است : یزید بن معاویه در پانزدهم ربیع الاول سال ۶۴ قمری در اطراف دمشق به علت برخورد پاره‌سنگی که از منجنیقی پرتاب شده‌بود و به یک طرف صورت وی برخورد کرده بود به بیماری‌ای مبتلا شد و این بیماری مرگ وی را به همراه داشت. پس از آن، وی در قبرستان باب الصغیر که در حوالی همان شهر است دفن گردید.


همچنين گزارش شده كه صورت او پس از مرگ، همچون قير، سياه شد و با ظاهري چون باطنش به عالم آخرت منتقل شد.

گفتني است كه عباسيان، در سال‌هاي نخست حكومتشان، قبرهاي يزيد، معاويه و عبدالملك بن مروان را نبش كردند و استخوان‌هاي باقي‌مانده آنان را آتش زدند.



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: