شفا یافتن فطرس ملک برای تولدامام حسین(ع)
هنگامی که امام حسین علیه السلام متولد شد، خداوند هزار ملک را به همراهی جبرئیل امین از برای تهنیت و مبارک باد، حضور خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم فرستاد و جبرئیل چون هبوط به زمین کرد با فطرس ملک که از جملهی فرشتگان مقرب بود ملاقات کرد.
فطرس از جملهی ملکهی عرش بود و به دلیل تأخیر در اجرای امری از اوامر الهی (و ترک أولی) مورد غضب خداوند قرار گرفت و پرودگار او را مخیر نمود که عذاب خویش را در دنیا ببیند یا اینکه در آخرت گرفتاری شود و او عذاب دنیا را اختیار نمود، زیرا که عذاب دنیا موقت و زودگذر و گرفتار آخرت سرمد و تمامنشدنی است.
پس خداوند پر و بال او را درهم شکست و در یکی از جزائر دورافتاده افکند و دود عظیمی هم در آن جزیره ایجاد نمود تا او در اذیت باشد. و او در حدود هفتصد سال در آن جزیره معذب بود، تا اینکه جبرئیل با هزار ملک هبوط به زمین کرده و دانست که امر مهمی در زمین روی داده است.
پس از جبرئیل سؤال کرد: «با این همه شکوه و جلالت به کجا میروید؟»
جبرئیل پاسخ داد:«خداوند مولودی به پیامبر اسلام عطا فرموده و ما از برای تهنیت و عرض تبریک به حضور او میرویم.»
فطرس عرضه داشت:
«معلوم میشود که این مولود در نزد خداوند بسیار گرامی و معزز است» و آنگاه گفت:
«ای جبرئیل! مرا نیز به همراه خود ببر؛ شاید به برکت آن مولود معظم خداوند از سر تقصیر من بگذرد و مرا به مقام خویش برگرداند.»
جبرئیل تقاضای فطرس را پذیرفت و او را به همراه خود به حضور حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم آورد و بعد از عرض سلام و ابلاغ تبریک و تهنیت از طرف حضرت سبحان، حال فطرس را تذکر داد.
پس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «ای فطرس! پر و بال خود را به قنداقهی این مولود عزیز بکش».
«سپس فطرس پر و بال خویش را به قنداقهی سیدالشهداء علیه السلام کشید و به مجرد این کار پر و بال شکستهاش به حالت اول بازگشت و مورد عفو خداوند سبحان قرار گرفت.»
چون فطرس شفا یافت و بخشش خداوند را دریافت، بینهایت شادمان گشت و گفت:
«ای رسول خدا! به جهت منتی که فرزندت حسین بر من دارد سه کار را تا روز قیامت برای او متعهد میشوم:
1 - هر کس در هر کجا بر حسین سلام کند، فورا سلام او را به آن حضرت ابلاغ میکنم.
2 - هر کس صلوات و درود و تحیت بر آن جناب بفرستد، صلوات او را به آن حضرت عرضه میدارم.
3 - هر کس از خانهی خویش به قصد زیارت حسین حرکت کند او را در راه از خطرات حفظ میکنم تا اینکه موفق به زیارت قبر آن بزرگوار شود.»
و چون فطرس به طرف آسمان پرواز کرد میگفت:
«من مثلی و أنا عتاقة الحسین.»
«چه کسی مثل من است و به مقام من نائل میشود و حال آنکه من آزاد شدهی حسین هستم.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0