این روزها که به هفته دفاع مقدس نزدیک می شود عطر و بوی شهدا بیشتر در محیط زندگی مان جریان دارد. چندی پیش در یک برنامه تلویزیونی یکی از شهدای گمنام شناسایی شد.
این بار نیز حمید داودآبادی (نویسنده انقلاب اسلامی و دفاع مقدس) روایت پیدا شدن یک شهید گمنام توسط مادرش را حکایت کرده است:
یه کاغذ گذاشته بودن کنار پیکر که روش نوشته بود:
احتمالا غواص
تاریخ شهادت: 19 دی ماه 1365
محل شهادت: شلمچه
هیچی نداشت. نه پلاک، نه کارت شناسایی! هیچ جای لباسش هم نوشته ای به چشم نمی خورد که بشود شناسایی اش کرد. واسه همین تمام لباساش رو درآوردن بلکه جاییش اسم و مشخصاتش رو نوشته باشه.
فقط معلوم بود از غواصان کربلای پنجی بوده.
بالاجبار به عنوان شهید گمنام، در بهشت زهرا (س) دفن شد.
چند سال که گذشت، برحسب اتفاق، مادری که دنبال فرزند مفقودش می گشت، عکس او را دید و پسرش را شناسایی کرد.
از آن روز به بعد روی سنگ مزار، بجای «شهید گمنام» نوشتند: شهید سید جلال حسینی.
و از آن روز تا امروز، خانواده شهید «سید جلال حسینی» از مشهد الرضا، برای زیارت مزار فرزندشان به بهشت زهرای تهران می آیند.(فارس)
امام جمعه ی شهید
اتفاقی با این شهید عزیز آشنا شدم اما نتونستم مطلب زیادی ازش پیدا کنم فقط یه خاطره و یه عکس!
اما همین عکس یه دنیا حرف داره.....
«پرویز تک زارع» از بسیجیان شهرستان آبیک درباره عکسی که می بینید چنین روایت می کند:
«آن روزها من کارمند بنیاد شهید آبیک بودم. مغازه هم داشتم، برای اولین بار بود که در سال 65 به جبهه اعزام می شدم، آن هم از بسیج آبیک. حاج آقا«اسماعیل طباطبایی»، با درخواست مردم، تازه به شهر ما آمده و امام جمعه آبیک بود. نمازهایش را همه دوست داشتند و انسجام خوبی در شهر ایجاد کرده بود.دیدن چهره بشاش و همیشه خندان او حسابی شارژمان می کرد.
این عکس مربوط به روز اعزام من است و من از زیر قرآنی که به دست ایشان بود گذشته و عازم جبهه ها شدم، در حالی که او می گفت: دست علی به همراهتان باشد؛ اما خود که پس از ما به جبهه ها اعزام شده بود، از خداوند خواسته بود تا همانند جَد بزرگوارش به شهادت برسد، که این چنین نیز شد و تکه های پیکر مطهرش را پس از عبور تانک های دشمن از رویش، جمع آوری و به خاک سپردند، در حالی که صورتش کاملا سالم و نورانی مانده بود.
منبع :مشرق نیوز
|