.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

 

تقدیر من این بود که نفرین شده باشم

 

تبدیل به این سایه ی غمگین شده باشم

 

تقدیر من این بود در این غار مجازی

 

تنهاتر از انسان نخستین شده باشم

 

دادند به من جام عطش،باده ی آتش

 

تا مست از این خط فرودین شده باشم

 

ترس من از این است،اگر دیر بیایی

 

حتی به تو و عشق تو بدبین شده باشم

 

روزی که بیایی و دل ودین بربایی…

 

شاید من کافر شده بی دین شده باشم

 

تقصیر جنون بود که با عقل درآمیخت

 

نگذاشت که دیوانه تر از این شده باشم



:: بازدید از این مطلب : 332
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : دکتر مولایی
ت : دو شنبه 2 شهريور 1396
.

 نزدیک غروب مرتضی  داخل یک گودال پیکر شهیدی را پیدا کرد .با بیل خاک ها را بیرون می ریخت .

 

هر بیل خاک راکه بیرون می ریخت مقدار بیشتری خاک به داخل گودال برمی گشت .نزدیک اذان

مغرب بود .مرتضی بیل را داخل خاک فرو کرد و گفت: فردا برمی گردیم .صبح به همراه مرتضی به فکه

برگشتیم .به محض رسیدن به سراغ بیل رفت .بعد آن را از خاک بیرون کشید و حرکت کرد ! 

با تعجب گفتم: آقا مرتضی کجا می ری ؟! 

 

نگاهی به من کرد و گفت : دیشب جوانی به خواب من آمد و گفت: من دوست دارم در فکه بمانم ! بیل را بردار و برو .

 

راوی : بسیجیان تفحص 

منبع : کتاب شهید گمنام .



:: بازدید از این مطلب : 402
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : دکتر مولایی
ت : پنج شنبه 2 شهريور 1396
.

روایت رزمنده مازندرانی که 6 ماه اسیر داعش بود

روایت رزمنده مازندرانی که 6 ماه اسیر داعش بود +عکس

 

 

خودش را احمد آرائیان معرفی کرد و گفت: به‌صورت کوتاه می‌خواهم اتفاقاتی را که زمانی اسیر داعش شده بودم را مطرح کنم. 
 
اشتیاق برای شنیدن صحبت‌های این رزمنده بیشتر شد، ابتدا در ارتباط با وضعیت سوریه در گذشته و حال حاضر مباحثی را مطرح کرد. 
 
در صحبت‌هایش به تلاش‌های رزمندگان اسلام برای آزادی خاک اشغال‌شده سوریه اشاره کرد و افزود: قبل از تلاش رزمندگان اسلام تنها 12 درصد خاک سوریه در اختیار نیروهای بشار اسد بود ولی در حال حاضر 85 درصد خاک این کشور در اختیار نیروهای وفادار به بشار اسد است و طرح تجزیه سوریه به شکست انجامید. 
 
وی در ادامه با اشاره به وضعیت روانی نامناسبی که نیروهای النصره و جیش‌الحر علیه انقلاب اسلامی ایران ایجاد کرده بودند، گفت: با وجود اینکه بمباران در سوریه توسط نیروهای مخالف بشار اسد انجام می‎شد ولی به مردم منطقه القا کرده بودند که همه کشت و کشتار در این منطقه توسط ایران انجام می‏‌شود. 
 
این رزمنده مدافع حرم خاطرنشان کرد: پس از آزادسازی مناطق سوریه ماهیت جبهه کفر و تلاش‌های رزمندگان اسلام به خوبی بر همه آشکار شد و در حال حاضر مردم سوریه علاقه‌ای عجیبی به مردم ایران دارند. 
 
وی با اعلام اینکه حدود 6 ماه در زندان‌های داعش بود، تصریح کرد: در این مدت سخت‌ترین شکنجه‌ها علیه ما انجام می‎شد. 
 
آرائیان اضافه کرد: در روز اول به ما اعلام می‎کردند که گردن شما را با تبر قطع می‎کنیم، دست‌های ما را با سمباده زبر، کمربند و چوب انار زخمی می‎کردند، برای اعتراف از استخر آب و شوکر برقی استفاده می‎کردند، با تنبیه بدنی به هیچ وجه نتوانستند از ما اطلاعات دریافت کنند، بحث جایزه را مطرح می‎کردند در این مدت هیچ یک از بچه‌های ما هیچ حرفی در ارتباط با ماهیت کاری و حضور ما صحبتی به میان نیاوردند و همین موضوع باعث تشدید فشارهای روانی و جسمی به رزمندگان می‎شد. 
 
وی با اعلام اینکه با توسل به ائمه اطهار (ع) از زندان داعشیان نجات پیدا کردیم، اضافه کرد: در مدت اسارت مدام به ائمه اطهار (ع) متوسل می‎شدیم و در طول مدت شبانه روز زیارت عاشورا می‎خواندیم. 
 
این رزمنده مدافع حرم ادامه داد: حدود پنج ماه از اسارت ما گذشته بود، در ماه ششم بودیم، اوایل ماه صفر بود 10 روز زیارت عاشورا خواندیم، شب اول یکی از رزمندگان خواب دید که آزاد می‎شویم، 9 شب از خواندن زیارت عاشورا می‌گذشت که صبح روز نهم به ما اعلام کردند آزاد هستید. 
 
آرائیان با اعلام اینکه اجازه خواندن دعا را نداشتیم، تأکید کرد: در زمان برگزاری مراسم دعا به‌شدت تنبیه می‎شدیم و گاهی هم ما را مسخره کرده و می‎گفتند دعای شما از سقف زندان بالا نمی‏‌رود. 
 
وی اضافه کرد: در مدت زمانی که در زندان بودیم حتی یک بار بچه‌های ما بیمار نشدند با وجود اینکه قبل از اسارت بچه‌ها قرص مصرف می‎کردند ولی در مدت اسارت اصلاً بیماری به سراغ بچه‌های ما نیامد. 
 
این رزمنده مدافع حرم خاطرنشان کرد: یکی از شکنجه‌گرها بسیار بی‌رحم ابوسمیر وهابی بود، شکنجه‌های بسیار آزاردهنده‌ای را انجام می‎داد، پدرش در بمباران هوایی کشته شد و به‌شدت ضدایرانی بود، یک شب بچه‌ها را خیلی کتک زد، تصمیم گرفتیم همه دسته جمعی او را نفرین کنیم و از شرش خلاص شویم، بعد از نفرین بچه‌ها زمانی که در زندان را باز کرد در اثر اصابت گلوله چشم چپ و غوزک پایش به‌شدت زخمی شد، او در منطقه درمان نشد و پس از انتقال به مراکز درمانی معتبر به درک واصل شد. 
 
آرائیان خاطرنشان کرد: ما در روز تولد امام حسن (ع) به اسارت درآمده بودیم و در روز شهادت این بزرگوار آزاد شدیم. 
 
وی اظهار کرد: 48 نفر از رزمندگان اسلام را در برابر 2 هزار 310 نفر از افراد مد نظر داعشی‌ها آزاد کردند. 
 
این رزمنده مدافع حرم در ارتباط با خوابی که برای آزادی این افراد دیده بودند، گفت: در روزهای اول اسارت یکی از بچه‌ها خواب دیده بود که زمان آزادی ما برف سنگین در شام می‎بارد، درست در روز آزادی ما برف سنگین بارید و بعد از آزادی در هتلی که بودیم یکی از هتل‌داران گفته بود که بارش برف به این حجم در سوریه و شام سابقه نداشت. 
 
آرائیان در پایان گفت: به همین منظور کتابی در ارتباط با آزادی رزمندگان اسلام تحت عنوان شام برفی منتشر شد.



:: بازدید از این مطلب : 398
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : دکتر مولایی
ت : پنج شنبه 2 شهريور 1396
.

امشب برايت مي نويسم

امشب که شبي است ساکت و زيبا

چشمانم را مي بندم

لبخند مي زنم

لبخند ميزنم به شکوه اين شب

که به ياد توام باز

و باز ... و هميشه

مي انديشم آيا لحظه اي هست که به ياد تو نباشم

مي انديشم به وقت اندوه

به وقت گريه

به وقت دلتنگي

به وقت خنده

و مي بينم

که يادم چه وفادار بوده به يادت


امشب برايت مي نويسم

امشب که به اندازه يک سرزمين

بينمان فاصله است

امشب که از روحم به من نزديکتري

مينويسم که دوستت دارم

آه خدايا

اين دوست داشتن را چقدر دوست دارم

 

 امروز اولین روزیه که رفتی مسافرت هنوز نرسیدی دلتنگت شدم

 

دوست خواهم داشت



:: بازدید از این مطلب : 501
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : دکتر مولایی
ت : دو شنبه 20 مرداد 1396
.

 

داستان کوتاه عاشقانه دیداری دوباره از علی روشن

 نام داستان : دیداری دوباره

 ژانر داستان : احساسی – عاشقانه

 نویسنده : مدیر لاو کده admin-ali (علی روشن)

 تعداد صفحات : 9

 حجم : 406 kb

 ساخته شده : pdf

 منبع : http://forum.lovekade.com/thread-249.html

 خلاصه داستان :

خلاصه داستان : داستان در مورد یه پسره و دختره هست که پس از سال ها کنار هم بودن در تولد 15 سالگی دختره از هم جدا میشن.. پس از جدایی مدت زیادی طول نمیکشه که دوباره با هم دیدار میکنن.. !

 فصل اول داستان : آخرین تولد عشقم

برای مشاهده و دانلود کتاب به ادامه مطلب مراجعه کنید…

 

دانلود کتاب داستان کوتاه عاشقانه دیداری دوباره به قلم admin-ali

 


:: بازدید از این مطلب : 528
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : دکتر مولایی
ت : شنبه 20 مرداد 1396
.

 

عشقم اون داداشمه...

عشقم…

پاره تنم…

اونی که تو

الان کنارشی

داداشیمه…



:: بازدید از این مطلب : 582
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : دکتر مولایی
ت : شنبه 18 مرداد 1396
.
دلگیرم از این دنیا و آدم ها

نه کشتی هام تو گل نشستن

نه خودم تو آب نشستم

فقط دلگیرم…

دلگیرم از این دنیا و آدم ها…



:: بازدید از این مطلب : 585
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
ن : دکتر مولایی
ت : شنبه 18 مرداد 1396
.

آهای غریبه اون عشقمه...

آهای غریبه…

اونی که دلش پیش تویه

غرورش زیر پاته…

عشقمه…

پاره تنمه…

حواست هست ؟

نزن تو گوشش !

اشکاشو درنیار…



:: بازدید از این مطلب : 526
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : دکتر مولایی
ت : شنبه 18 مرداد 1396
.

 

کسی بازی نمیکرد با من

خواهرم یادته…

وقتی بچه بودم

کسی بازی نمیکرد باهام ؟!

حالا همونا آنقدر بازی

کردن باهام که

دلم بازی نمیخواد !



:: بازدید از این مطلب : 500
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : دکتر مولایی
ت : شنبه 18 مرداد 1396
.

 

همیشه میگفتم عشقمه...

خواهرم یادته…

اون دختر بچه ای که

همیشه میگفتم عشقمه…

اونم رفت تنهام گذاشت !

دویدم دنبالش اما دیر رسیدیم

یکی دیگه نشسته بود کنارش !



:: بازدید از این مطلب : 584
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : دکتر مولایی
ت : شنبه 18 مرداد 1396
.
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی